ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ
ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻧﯽ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺎﺷﻢ !!
ﺩﯾﮕﺮ ﻧﻪ ﺣﺮﺹ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ
ﻭ ﻧﻪ ﻫﺮﺍﺱ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﺍ ...
ﻫﺮﮐﺲ ﻣﺮﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ
ﺩﻟﻢ ﻫﻮﺍﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ...
و از تمــ ــامــ تـــ ــو یڪ دستـــــ ڪه قُفــــل شده در دستـــِ مــن
سلام بر یگانه هستی...
اینروزها شادم...هنوز هم شادم...با تمام سیلی های جانانه ای که از روزگارم
خوردم و تمامی هم ندارد هنوز هم شادم....اینروزها به عشق یگانه هستی نسبت
به خویش ایمان آورده ام...خداوند مدت هاست نمیگذارد دل ببندم وقتی از پایان
دردناکش آگاه است...
کبوتری با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد
و برمی گشت !
پرسیدند :
چه می کنی ؟
پاسخ داد :
در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم
و آن را روی آتش می ریزم ..
گفتند :
ﻋﮑـــــــــﺲ تو ..
ﺑﺮ ﻋﮑـــــــــﺲ تو ...
ﻣﺪﺍﻡ ﺩﺭ ﺁﻏـــــــــﻮﺵ ﻣﻦ اﺳـــــــــﺖ . .
این روزها...
تلخم!
تلخ...
تلخ می نویسم...
تلخ فکر می کنم...
این روزها..
دست برداشته ام از توجه بی وقفه به حضور آدم ها...!
جهت خواندن ادامه ی متن کلیک کنید
گاهي بايد احساس نكني تا
احسـاست كنن
گاهي بايد كسي باشي كه نيستي
تا كسي كه بودي بشي
گاهي بايد چشمها رو بست تا تو رو ببينن
عمیقترین و بهترین تعریف از عشق این است که :
عشق زاییده تنهایی است….
و تنهایی نیز زاییده عشق است…
تنهایی بدین معنا نیست که یک فرد بیکس باشد….
کسی در پیرامونش نباشد!
اگر کسی پیوندی ، کششی ، انتظاری
و نیاز پیوستگی و اتصالی در درونش نداشته باشد تنها نیست!ا
جهت خواندن ادامه ی متن کلیک کنید
هی فلانی!
بدان رفتن حق همه آدم هاست.
فقط خواستم بدانی:
اگر مانده بودی " پاییزم " قشنگتر بود
ﺍﺩﻋـــﺎﯼ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺗﯽ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ !
ﺁﻥ ﻫﻢ
ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ......
ﺯﯾــــــﺒﺎﺗﺮﯾﻦ ﺣﺲ ﺩﻧـــــﯿﺎ ﺭﺍ،
ﺑﺎ ﺍﻭ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﺮﺩﯼ
ﺩﻳـﮕـــﺮ . . .
ﻧـﻪ ﺑـــﺤـــﺚ ﻣـﻴـﮑـﻨـــﻢ ! ﻧـﻪ
ﺗـﻮﺿـﻴــــﺢ ﻣـﻴـﺨـــﻮﺍﻫــﻢ !
ﻧـﻪ ﺗـﻮﺿـﻴـﺢ ﻣـﻴـﺪﻫـــﻢ ! ﻧـﻪ
ﺩﻧـــﺒـﺎﻝ ﺩﻟـﻴـﻞ ﻣـﻴـﮕـﺮﺩﻡ !
ﻓـﻘـﻂ ﻣـﻴـﺒـﻴـﻨـــﻢ ،
ﺳـﮑـﻮﺕ ﻣـﻴـﮑـﻨـﻢ ﻭ ﻓـﺎﺻـﻠـﻪ
ﻣـﻴـﮕـﻴـﺮﻡ ....
دوستت دارم....
يك كلمه است با دنيايي از مسئوليت گفتنش هنر نيست
مسئوليت پذيرفتنش هنر است...
دوستت دارم ومسئوليتش را ميپذيرم
ﺑﻔﻬــــــــــــﻡ!
ﺍﮔﺮ ﺗﻼﻓﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ ،
ﻧـَﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻠﺪ ﻧﯿﺴﺘﻢ ...
ﺍﮔﺮ ﺗﻼﻓﯽ ﮐﻨﻢ ،
ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ " ﺗﻮ " ﮔﻔﺘﻢ ؛ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﻣﯿﺸﻪ ...
ﻭ ﺍﯾﻦ ﺗﻮﻫــــــــــﯿﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻣﻪ ...
مرز عشق این روزها شباهت عجیبی
به آدامس دارد :اول شیرین،
بعد دوست داشتنی سپس تکراری و خسته کننده و در آخر دور انداختنی!!!
ﺑﻪ ﻫﻤـــﯿﻦ ﺑــﻐــﺾ ﻟــﻌﻨــﺘــﯽ ﻗـــﺴــﻢ
ﻧــﻮﺑــﺖ ﮔــﺮﯾــﻪ ﺗــــﻮ ﻫـــﻢ ﻣـــﯿــﺮﺳـــﺪ
ﺷــــﮏ ﻧــــﮑـــﻦ!!
نـمی دانــــــم چه کســـــی !
دســت اتفــاق هـای خــــــوب زندگــــی ام را گرفــت
که دیگـــــــر نـمی افتنـــد......!
آغوش تو
تنها دروازه ایست
که برای فتحش
باید اول تسلیم شد . . .
♣حالا تـــــــو برایم بگو♣
تنهـایـم ...
اما ...
این روزها...
بیشتر از قبل ، حال همه را می پُرسم
سنگ صبور غم هایشان می شوم
اشک های ماسیده روی گونه هایشان را پاک می کنم
اما ...
ﺣﻖ ﺑﺎ ﺗﻮﺳﺖ ﻋﺰﯾﺰ ﺩﻟﻢ
ﻧﻔﺴﻢ ﺍﺯ ﺟﺎﯼ ﮔﺮﻡ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﻭﻟﯽ ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺴﺘﯽ ﺑﺒﯿﻨﯽ،
ﺍﺗﺸﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻋﻤﺮﯼ
ﺩﺭ ﺳﯿﻨﻪ ﺍﻡ ﺷﻌﻠﻪ ﻭﺭ ﺍﺳﺖ!