عشق يعني
وقتي حتي از دستش ناراحتي هم هواشو داشته باشي...
ﺩﻳـﮕـــﺮ . . .
ﻧـﻪ ﺑـــﺤـــﺚ ﻣـﻴـﮑـﻨـــﻢ ! ﻧـﻪ
ﺗـﻮﺿـﻴــــﺢ ﻣـﻴـﺨـــﻮﺍﻫــﻢ !
ﻧـﻪ ﺗـﻮﺿـﻴـﺢ ﻣـﻴـﺪﻫـــﻢ ! ﻧـﻪ
ﺩﻧـــﺒـﺎﻝ ﺩﻟـﻴـﻞ ﻣـﻴـﮕـﺮﺩﻡ !
ﻓـﻘـﻂ ﻣـﻴـﺒـﻴـﻨـــﻢ ،
ﺳـﮑـﻮﺕ ﻣـﻴـﮑـﻨـﻢ ﻭ ﻓـﺎﺻـﻠـﻪ
ﻣـﻴـﮕـﻴـﺮﻡ ....
مردي که همسرش را از دست داده بود دختر سه سالهاش را بسيار دوست ميداشت.
دخترک به بيماري سختي مبتلا شد، پدر به هر دري زد تا کودک سلامتياش را دوباره به دست بياورد،
هرچه پول داشت براي درمان او خرج کرد ولي بيماري جان دخترک را گرفت و او مرد.
پدر در خانه اش را بست و گوشهگير شد.
قدر لحظه ها را بدان ...
زماني مي رسد كه ديگر قادر نيستي بگويي
" جبران مي كنم "
دوستت دارم....
يك كلمه است با دنيايي از مسئوليت گفتنش هنر نيست
مسئوليت پذيرفتنش هنر است...
دوستت دارم ومسئوليتش را ميپذيرم
ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﻫﺮﭼﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑـــــﻮﯼ ﺗﻮ ﻣﯿﺪﺍﺩ
ﺑﺴــﻮﺯﺍﻧﻢ ؛
ﺟﺎﻧﻢ ﺁﺗﺶ ﮔﺮﻓﺖ
ﺑﻔﻬــــــــــــﻡ!
ﺍﮔﺮ ﺗﻼﻓﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ ،
ﻧـَﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻠﺪ ﻧﯿﺴﺘﻢ ...
ﺍﮔﺮ ﺗﻼﻓﯽ ﮐﻨﻢ ،
ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ " ﺗﻮ " ﮔﻔﺘﻢ ؛ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﻣﯿﺸﻪ ...
ﻭ ﺍﯾﻦ ﺗﻮﻫــــــــــﯿﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻣﻪ ...
کل دنیـــآ رآ هـــم کـــه دآشتــه بآشــی .
بــآز هــــم دلتــــ میخــوآهــــد
بعضــی وقتهــــآ . . . فقـــط بـعـضــی وقتهـــآ
بـــرآی یـکــــ لحظــــه هـــم کـــه شـــده
همــــه دنیـــآی یـکــــ نفــــر بآشــی
مرز عشق این روزها شباهت عجیبی
به آدامس دارد :اول شیرین،
بعد دوست داشتنی سپس تکراری و خسته کننده و در آخر دور انداختنی!!!
ﺁﺩَﻣﮯ ﮐـﮧ ﺑﯿﺼِﺪﺍ ﻗَﻬﺮ ﻣﯿﮑُﻨﺪ،
ﻣﯿﺨﻮﺁﻫَﺪ ﮐـِﮧ ﺑِﻤﺎﻧَﺪ!
ﮐـِﮧ ﺩﻭﺑﺂﺭﻩ ﺑِﺨﻮﺍﻫَﺪ،
ﮐـِﮧ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺧﻮﺁﺳﺘِـﮧ ﺷَﻮﺩ!
ﻭَﮔﺮﻧـﮧ ﮐـِﮧ ﺭَﻓﺘﻦ ﺭﺍ ﺑَﻠﺪ ﺍَﺳت
تعداد صفحات : 13