loading...
عاشقانه
Admin بازدید : 120 سه شنبه 28 آبان 1392 نظرات (0)

نمی دانم طلوع صبح بود یا غروب شب . .
شب همچو مِهی نازک و رو به سقوط از روی بام خانه در حال کم شدن بود ، آسمان
هم از پشت پرده ی شب نیم نگاهی بر من داشت .
 لحظه ای جاوید ، لحظه ای برای نوشتن . .

چهره ی رنگ باخته ی شب و نگاه امیدوار آسمان درآمیخته شده بود با من ، چیزی
نمانده بود دلم را ببرد ، به همان نقطه ی دور در ذهنم ، جایی که تو زنده ای

بقیه در ادامه ی مطلب...

Admin بازدید : 73 سه شنبه 28 آبان 1392 نظرات (0)

 
من یه پسرم. پسری که زندگی ام رو فقط بر مبنای خدا قرار دادم و حتی به غیر خدا فکر نکردم، چه برسه به این که انجامش بدم. الان 22 ساله هستم. ماجرایی که می خواهم برای شما تعریف کنم مربوط می شود به 21 سالگی من. یعنی این ماجرا از 21 سالگی من شروع شد.خانواده من هم مثل خودم مذهبی هستند. من زیاد اهل رفیق بازی و این جور چیزها نبودم ولی یکی از دوستانم بود که از دوران ابتدایی با هم بودیم و من خیلی به او اعتماد داشتم و اون هم همین حس رو نسبت به من داشت.

بقیه در ادامه ی مطلب

Admin بازدید : 139 سه شنبه 28 آبان 1392 نظرات (0)

گوشم پر از سکوت تو، از گفت و گوی تنهایی
خنجر هنوز دست تو …، من رو به سوی تنهایی

کابوس وار مثل ملخ توی خواب می بارید
شد فصل قحطی و خوابم پرید توی تنهایی

می خواست بی حیا سرم از تن جدا کند اما
ترجیح میدهم به تو این های و هوی تنهایی

asheeghane بازدید : 120 سه شنبه 28 آبان 1392 نظرات (2)


سلام بر یگانه هستی...
اینروزها شادم...هنوز هم شادم...با تمام سیلی های جانانه ای که از روزگارم
خوردم و تمامی هم ندارد هنوز هم شادم....اینروزها به عشق یگانه هستی نسبت
به خویش ایمان آورده ام...خداوند مدت هاست نمیگذارد دل ببندم وقتی از پایان
دردناکش آگاه است...

asheeghane بازدید : 128 سه شنبه 23 مهر 1392 نظرات (0)

بـه چـشـمـهـایـت بگــو نـگـاهـم نـڪـنـنـد 

بـگـو وقـتـي خـیـره ات مـي شـوم

سرشـان بـه ڪـار خـودشـان بـاشـد 

نـه ڪـه فـڪـر ڪـنـي خـجـالـت مـي ڪـشـم ... نـه !

حـواسـم نـیـسـت 

دوباره عـاشـقـت مـی شـوم ! 

asheeghane بازدید : 117 سه شنبه 23 مهر 1392 نظرات (0)

اینــــجــــا صــــداے پا زیاد مـــے شــــنــــــــوم 
امـــا ...
هـیچــــكدامـــ تـــ♥ــــو نیستــــی 
"دلـــــم "
خوش كــــرده خــــودش را به این فكــــــــر،
كه شــــاید " پا بــــرهـــــنه " بیــــایــــــــی ..

asheeghane بازدید : 120 سه شنبه 23 مهر 1392 نظرات (1)

صبح شده 

پرده ها را کنار می زنم 

و باز می کنم چهره ی پنجره را 

به به چه هوای مطبوعی !!!

هوا ...

هوای دونفرست ...

سریع خود را به آیینه تمام قد خانه ام می رسانم 

و غرق تماشا می شوم 

گوشی را بر می دارم که به او زنگ بزنم 

جهت خواندن ادامه ی متن کلیک کنید..

asheeghane بازدید : 442 سه شنبه 23 مهر 1392 نظرات (0)

بـــــا همــــه چیــــز کـــــنار آمـــــدم..!

دلـــــیــل ایــــن همــه دیـــــوانـــگـــے ام

تنـــهــابـــاور جمـــــلـه آخــــــر تـــوسـت

چــــیزی بیـــنــمان نـــبود..!!

asheeghane بازدید : 129 پنجشنبه 18 مهر 1392 نظرات (3)

کبوتری با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد 

و برمی گشت ! 

پرسیدند :

چه می کنی ؟

پاسخ داد :

در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم

و آن را روی آتش می ریزم ..

گفتند : 

جهت خواندن ادامه ی متن کلیک کنید.

تعداد صفحات : 13

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    نظرسنجی
    کدوم عاشق ترن؟!
    آمار
    آمار سایت
  • کل مطالب : 129
  • کل نظرات : 87
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 29
  • آی پی امروز : 57
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 63
  • باردید دیروز : 4
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 100
  • بازدید ماه : 84
  • بازدید سال : 1,380
  • بازدید کلی : 54,244
  • کدهای اختصاصی
    پیغام مدیر